وقتِ قهوه

قهوه مث مامانبزرگ می مونه،انگار داره میگه غصه نخور...درست میشه

وقتِ قهوه

قهوه مث مامانبزرگ می مونه،انگار داره میگه غصه نخور...درست میشه

یچیزایی رو هیچجا نمیشه گفت،به هیشکی نمیشه گف،حتا نزدیکترینا،حتا صمیمی ترینا
اینجا شاید جاییه واسه نگفته هایی که ادمو سنگین میکنن

آتیش میگیرماااا

چهارشنبه, ۶ دی ۱۳۹۶، ۰۳:۵۴ ق.ظ

خب راستشو بخاین من چایی ریختن واسه مهمونو بلد نیستم،کلن با چایی ریختن و مدیریت چایی مشکل دارم

نمیتونم منیج کنم چایی و ابجوش رو،یه موقه این کم میاد یه موقه اون

برا همین تو هیچ‌مهمونیی چایی ریختنو به عهده نمیگیرم،چایی بردن رو هم همینطور

تو کل پروسه ی خاستگاری-نامزدی مون هم،روال اینجوری بود ک من از قبل به مامان میسپردم که چایی ببر بعد منو صدا کن،به مهربان هم توضیح داده بودم ک چایی ریختن بلد نیستمو نخاهم اورد و هرچیم با تعجب میپرسید ینی چی؟چجوری چایی ریختن بلد نیستی؟مگه چاییم بلد بودن میخاد؟میگفتم بله بلدی میخادو بلد نیستم

یکی دو هفته بعد عقدمون بود ک با زنداییام و بابابزرگم اینا،تو خونه بابابزرگم بودیم

بابابزرگم گف برو یه چایی بذار(چون مهربان هم بود ینی منظورش این بود پذیرایی کنید و متاسفانه به من!!! چایی رو سپرد)

من یه روسری ازین روسری بزرگا سرم بود ک پاییناش ریشه داشت

خونه بابابزرگ هم چیزی بنام سماور و چایی ساز نداره،باید با قوری کتری کار کرد

خلاصه ما بسم ا... گویان رفتیم اشپزخونه و فندک زدیمو گازو روشن کردیمو چایی دم کردیم و با دعا و ثنا ریختیم و بردیم

همینجور من سینی چایی دستم بود و رفتم سمت بابابزرگم،بابابزرگمم منو پاس داد سمت مهربان که اول به مهمون تارف کن و اینا

یهو دیدم مهربان با وحشت پاشد اومد سمتم و روسریمو از سرم کشید

گوشه ی روسریم که انداخته بودمش رو شونم،معلوم نیست کِی،گرفته بود به اتیش گاز و اتیش گرفته بود و من نفهمیده بودم

خلاصه جونم براتون بگه که اون روز کاملا قانع شد و ازون روز دیگه بهم نگفته چایی بریز😂


  • سحر --

نظرات  (۱)

😂😂😂
منم دستمو میسوزونم :/
پاسخ:
حالا دست هنوز مشکلی نیست مهربان نگرانه خونه رو اتیش بدم وختی که سرکاره😂
میگه باید یه اشنا تو اتش نشانی محله پیدا کنم بگم صب که من میرم سرکار شما هر نیمساعت یبار یه سر به خونه ما بزنین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی