وقتِ قهوه

قهوه مث مامانبزرگ می مونه،انگار داره میگه غصه نخور...درست میشه

وقتِ قهوه

قهوه مث مامانبزرگ می مونه،انگار داره میگه غصه نخور...درست میشه

یچیزایی رو هیچجا نمیشه گفت،به هیشکی نمیشه گف،حتا نزدیکترینا،حتا صمیمی ترینا
اینجا شاید جاییه واسه نگفته هایی که ادمو سنگین میکنن

خانوادتا حامی گردشگری هستیم ما😂

چهارشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۷، ۰۴:۲۶ ب.ظ

با دوتا از عمه ها رفته بودیم یزد

تو بازدید از یه آب انبار،بلیطش برای هرنفر ۱۵۰۰ بود که برای چهار نفر (من و مامان و بابا و اخبی) میشد ۶۰۰۰ تومن

اقای پدر رفت بلیط بخره و شادمان و سرافراز اومد که بیاین بلیط خریدم بعدم زیرزیرکی برامون تعریف کرد که یه پنج تومنی دادم اقاهه ام قبول کرد و چارتا بلیط داد و بعبارتی هزارتومن برد کردم

شب که با عمه ها سر شام بودیم آقای پدر داشت این زرنگیشو با ذوق تعریف میکرد که یهو شوهرعمه برگشت گفت کدوم آب انبار؟توضیح دادیم ک همونکه فلانجا بود و فلانجور بود،با تعجب گف عه!مگه اونجا بلیطی بود؟؟؟ما که رفتیم تو،کسی هم نگف بلیط بدین

ما و همه ی جمع:🤐😐😂😂😂😂

از چهره ی بابام هم ک نگم براتون دیگه...😂😂😂

  • سحر --

نظرات  (۲)

کاش کلاً پول نگیرن
اینجوری بازدیدکننده‌ها بیشتر میشه
پاسخ:
😂😂واااالا.یا لاقل بذارن ادم بره تو بعد ک برگشت هرچی‌کرمش بود بده
مثلا من تو یزد واسه باغ دولت اباد حاضر بودم ده تومنم ورودی بدم،ولی واس اون اب انباره همش حس میکنم متضرر شدیم😅دیدن نداشت زیاد
امان از این شوهرعمه ها :)))
پاسخ:
طفلی بابام چه فخرها داشت ک واسه اون هزارتومنش بفروشه و نشد😢

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی