وقتِ قهوه

قهوه مث مامانبزرگ می مونه،انگار داره میگه غصه نخور...درست میشه

وقتِ قهوه

قهوه مث مامانبزرگ می مونه،انگار داره میگه غصه نخور...درست میشه

یچیزایی رو هیچجا نمیشه گفت،به هیشکی نمیشه گف،حتا نزدیکترینا،حتا صمیمی ترینا
اینجا شاید جاییه واسه نگفته هایی که ادمو سنگین میکنن

خداروشکر منو از لباس خریدن معاف کرده و گفته چادر بپوش تو جلسه اول

ولی انصافن هیچوخ فکرشم نمیکردم یه روزی بیاد ک دغدغم این باشه کی از اتاق بیام بیرون،اصن بیام بیرون یا نه؟با مامانش دست بدم یا روبوسی کنم یا اصن نرم جلو؟پذیرایی کنم یا سنگین و سرپایین یه کنار بشینم

خدا وکیلی درسته ک ازدواج انقد مکافات داشته باشه؟جم کنین بره دیگه اعصاب نداریم بخدا

  • سحر --

نظرات  (۲)

خیره انشاالله ... :)
پاسخ:
😓ان شاء ا...
تیـــــــــــــــــــتر چی میگه ؟!
به سلامتی بابا ! تو راضی اون راضی ...
پاسخ:
متسفانه ادم از دور میگه خب من راضی اونم راضی
بعد به اینجاش ک میرسه میفهمه اینکه من راضی و اون هم راضی درواقع قد عدس هم نمیرزه اگر که مامانا ناراضی...😓

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی