وقتِ قهوه

قهوه مث مامانبزرگ می مونه،انگار داره میگه غصه نخور...درست میشه

وقتِ قهوه

قهوه مث مامانبزرگ می مونه،انگار داره میگه غصه نخور...درست میشه

یچیزایی رو هیچجا نمیشه گفت،به هیشکی نمیشه گف،حتا نزدیکترینا،حتا صمیمی ترینا
اینجا شاید جاییه واسه نگفته هایی که ادمو سنگین میکنن

چی ازین بهتره که زخمم میزنی؟این یعنی هر لحظه تو تن منی

چهارشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۰۸ ق.ظ

حال این روزای خستمو نبین

خیلی ابریم که این بارون شدم...


ازش عیدی گرفتم

خودم بهش گفتم باید بهم عیدی بده

پول نو

گفتم از بانک باید بیاری واسم،بهم گف داشبوردو باز کن و از تو پاکت بردار

از میون ده تومنیا و پنج تومنیا و دوتومنیای تا نخورده ی توی پاکت،یدونه دو تومنی کشیدم بیرون

زیر چشمی نیگام میکرد و میخندید

گف باریکلا دختر خوب چقدم قاااانع،فقط دو تومن برداشت

خودکارمو کشیدم بیرون از کیف و گفتم برام روش بنویس عیدت مبارک

نوشت

یه پنج تومنی و یه ده تومنی هم برداشت و گذاشت تو یه پاکت نو و داد بم

قهر بودیم ولی

نمیدونم چرا گیر دادم بهش ک یالا اشتی کن،کوبیدم تو بازوش و گفتم اشتی

خندید گف قهر نیستیم

ولی من نیگاش کردم و باز گفتم اشتی؟

خندید،به قیافه ی بی ارایشم نگا کرد و گف اره اشتی

سه شب بعدش بهم گف اون لحظه تنها لحظه ای بود ک حس کردم دوسم داری

سه شب بعد بهم گفت هنوز نمیدونم

گف بیا بغلم،گف فاصله ننداز

سه شب بعد،باز سیصد کیلومتر بینمون فاصله بود

من اشک ریخته بودم

بعد سالها اشک ریخته بودم برا قلبم

برا قلبی ک سیمان ریخته بودم توش چهار سال پیش

بهش گفتم اینو گوش کن

خودمم پلی کردم

از ته قلبم داد زد:چی از این بهتره که زخمم میزنی؟


  • سحر --

نظرات  (۱)

:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی